پرش به محتوا

علم عباس: تفاوت میان نسخه‌ها

۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۴۰: خط ۴۰:
}}
}}


'''عَلَم عباس''' (alame abbas) علم عباس محلی است که در منطقه [[صحرابدر مشرقی]] واقع در محله [[حصیربافان]] (بوریه بفون) در کوچه‌ای منشعب از خیابان شهید محمد منتظری، به نام کوچه علم عباس (شهید آگپی زارع) قرار دارد. شی متبرکی موسوم به ''علم عباس'' در آنجا نگهداری می شود.  حسینیه علم عباس در نزدیکی [[مسجد حصیربافان]] واقع شده است.
'''عَلَم عبّاس''' /álam ábbās/ نام حسینیه ای است که در منطقه [[صحرابدر مشرقی]] واقع در محله [[حصیربافان]] (بوریه بفون) در کوچه‌ای منشعب از خیابان شهید محمد منتظری، به نام کوچه علم عباس (شهید آگپی زارع) قرار دارد که شی متبرکی موسوم به ''علم عباس'' در آنجا نگهداری می شود.  حسینیه علم عباس در نزدیکی [[مسجد حصیربافان]] واقع شده است.


==داستان علم عباس==
==داستان علم عباس==


نقل میکنند که حدود ۲۰۰ سال پیش ، خرمنهای گندم یکی از زراعت کاران که احتمالا حوالی زمینهای  اطراف شاخراسون باشد، خود بخود برکت و ازدیاد  پیدا می کند. موقع جدا کردن کاه از گندم متوجه می شوند که یک شیئ نسبتا سنگین و براق به زمین می افتد، نمی دانند آن شیئ چه چیزی است، به هر حال آن را به همراه گندمها به خانه می آورند و در انبار می گذارند  که بعدا آن را نشان بدهند  که ببینند چیست.
نقل می کنند که حدود ۲۰۰ سال پیش ، خرمنهای گندم یکی از زراعت کاران که احتمالا حوالی زمینهای  اطراف شاخراسون باشد، خود بخود برکت و ازدیاد  پیدا می کند. موقع جدا کردن کاه از گندم متوجه می شوند که یک شیئ نسبتا سنگین و براق به زمین می افتد، نمی دانند آن شیئ چه چیزی است، به هر حال آن را به همراه گندمها به خانه می آورند و در انبار می گذارند  که بعدا آن را نشان بدهند  که ببینند چیست.


صاحب گندم ها فردا که میخواهد به انبار برود ،می بیند مقداری  از گندمها از روی دیوار به بیرون ریخته ،تصور میکند  دزد به انبار زده ،ولی می بیند درها همه قفل است  و انبار  از فرط زیادی سر ریز کرده  است. پیش خود فکر می کند که شاید وجد این فلز براق  باعث برکت  گندمها شده باشد، آن را به افراد بزرگی نشان می دهد و به چند زرگر منجمله شخصی بنام حاج محمود زرگر ، می برد معلوم میشود  که این فلز براق  تیکه ای از بالای کلاه خود حضرت ابوالفضل العباس  است که پس از جنگ کربلا توسط یکی از سپاهیان عمرسعد به غنیمت برده شده است.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://dezpars.ir/?p=2145 |عنوان= «علم عباس» در مراسم محرم دزفول چه قصه‌ای دارد؟| ناشر = دزپارس|تاریخ = |تاریخ بازبینی= }}</ref>
صاحب گندم ها فردا که میخواهد به انبار برود ،می بیند مقداری  از گندمها از روی دیوار به بیرون ریخته ،تصور میکند  دزد به انبار زده ،ولی می بیند درها همه قفل است  و انبار  از فرط زیادی سر ریز کرده  است. پیش خود فکر می کند که شاید وجد این فلز براق  باعث برکت  گندمها شده باشد، آن را به افراد بزرگی نشان می دهد و به چند زرگر منجمله شخصی بنام حاج محمود زرگر ، می برد معلوم میشود  که این فلز براق  تیکه ای از بالای کلاه خود حضرت ابوالفضل العباس  است که پس از جنگ کربلا توسط یکی از سپاهیان عمرسعد به غنیمت برده شده است.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://dezpars.ir/?p=2145 |عنوان= «علم عباس» در مراسم محرم دزفول چه قصه‌ای دارد؟| ناشر = دزپارس|تاریخ = |تاریخ بازبینی= }}</ref>