۲٬۵۷۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←نکات) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
زنی از همسایگان مشهدی رضا تعریف کرده و گفته: ما آن شب در پشت بام خوابیده بودیم که صدای داد و فریاد مشهدی رضا بلند شد و همه از خواب بلند شده و به خیابان ریختندو مردم با فانوس و بردن گرز و هر سلاحی که داشتند به دنبال بمبره افتادند که شوهرم یکی از آنها بود،تا بالاخره نزدیک تانکر آبیاری قدیم بمبره ترو مجبور شد مشهدی رضا را زمین بیندازد و فرار کند. صبح یک لنگه کفش مشهدی رضا را از نزدیک محل خیمه کشان و لنگه دیگرش را از میان قبر های رودبند پیدا کردند،مشهدی رضا تا مدتها از این قضیه مریض بود.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://dezfeeli.blogfa.com/post/35 |عنوان=موجوداتی بنام جن در باورهای مردم دزفول | زنی از همسایگان مشهدی رضا تعریف کرده و گفته: ما آن شب در پشت بام خوابیده بودیم که صدای داد و فریاد مشهدی رضا بلند شد و همه از خواب بلند شده و به خیابان ریختندو مردم با فانوس و بردن گرز و هر سلاحی که داشتند به دنبال بمبره افتادند که شوهرم یکی از آنها بود،تا بالاخره نزدیک تانکر آبیاری قدیم بمبره ترو مجبور شد مشهدی رضا را زمین بیندازد و فرار کند. صبح یک لنگه کفش مشهدی رضا را از نزدیک محل خیمه کشان و لنگه دیگرش را از میان قبر های رودبند پیدا کردند،مشهدی رضا تا مدتها از این قضیه مریض بود.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://dezfeeli.blogfa.com/post/35 |عنوان=موجوداتی بنام جن در باورهای مردم دزفول | ||
| ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی= }}</ref> | | ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی= }}</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |