ملا محمدتقی ناهیدی

ملا محمد تقي ناهیدی دزفولی متخلص به ناهیدی، ناهید، ناهیدا و یا تقی از شاعران بنام دزفولی بوده است.

ملا محمد تقي ناهیدی
Nahidi.jpg
زادهٔ۱۲۶۰
دزفول
درگذشت۱۳۳۲
مدفندزفول
کارهای برجستهشاعر

زندگینامه

محمد تقي ناهیدی دزفولی فرزند اول ملا حسینقلی ناجی (روضه خوان) نوه مرحوم ملا سلیمان بود و در سال ۱۲۶۰ هجری شمسی در دزفول متولد شد و در همین شهر نزد اساتید مکتبخانه و مدرسه های سنتی قدیم دزفول به فراگیری دروس متداول آن زمان پرداخت. او با آنکه قرآن مجید و نصاب الصّبیان را می خوانده از مکتب فراری بوده و عمویش او را ناچار به خواندن کتاب هزار و یک شب می کرده است. خواندن و نوشتن را آموخته بود که به شعر سرودن دل بست.

او در سی ام تیرماه سال ۱۳۳۲ شمسی و در سن ۷۲ سالگی از دنيا رفت و در قبرستان نعل اشکن در جنوب شرقی دزفول به خاک سپرده شد.[۱] محل سکونت و زندگی ناهیدی در محله چولیان بود.

سبک شاعری

او در طول حياتش با برخورداري از ذوق سرشار و خدادادي هزاران بيت شعر سرود اشعاري كه مؤيد تاريخ اجتماعي ، سياسي ، فرهنگي و مذهبي دزفول به شمار مي آيند. ناهيدي با طبع آزمايي در قالبهاي گوناگون شعري و با تسلط اعجاب انگيز بر زبان و ادبيات فارسي و نيز لهجه ي شيرين و اصيل دزفولي آثاري از خود به جاي گذاشت كه علاوه بر بررسي آثار در موضوعات پيش گفته از منظر زبان شناسي آثار او در خور بررسي و قابل تاملند.[۲] وی در سرودن شعر از اصطلاحات و لغات اصیل و کهن فارسی و دزفولی استفاده می کرده است.

طبع نقاد وقریحه شعری سر شار او از ابتدای جوانی به شکوفائی رسید و وجه ممیزه اشعارش ، استخدام و استفاده از لغات و اصطلاحات اصیل و کهن است که به کلام او زینت و ظرافت و زیبائی می بخشد به گونه ای که سجع و رقص واژگان ، در چیدمان این ساختمان شعری والا ، به خوبی مشهود است. او همواره با دیگر شعرای همشهری خود از قبیل میرزا ابوتراب جَلی ، سید محمدنبی سیادت، ملا احمد گلابی، ملا عزیز مرغی زاده، ملا حسناک شوشتری و غیره در مدراوده و مناظره بوده است. تبحر و استادی ناهیدی در سرودن اشعار طنز محلی است، لیکن سروده هایی در مدح و منقبت خاندان عصمت و طهارت و رثای شهدای کربلا نیز دارد که این اشعار همواره مورد اقبال منبریون و گرمی بخش مجالس سوگواری بوده است.[۳]

ناهیدی به رسم دیگر شاعران دوره قاجاریه ، گاه در حوزه تکلف و تصنع محافل ادبی زمان خویش وارد شده و در زمینه اشعار تفننی نیز همچون اشعار بی نقطه ، اخوانیات و ... طبع آزمایی کرده است. جثه ای کوچک، اندامی ریز، بیانی تند و صریح، زندگانی سراسر فقر توأم با مشقت و سختی، خالق طنزی گزنده، صراحت لهجه، طرح و بیان مسایل اجتماعی دوران خویش در انواع قالب های شعری، از ویژگی های این شاعر دزفولی است. استادی و زبردستی ناهیدی در انتخاب واژه ها و وزن های مختلف شعری ، درخور توجه است. اگر او نبود ، شاید تاکنون بسیاری از واژه های اصیل دزفولی در غبار زمان محو شده بود .وی از آهنگ و موسیقی شعری و دستگاه های ایرانی بویژه حوزه مرثیه سرایی ، آشنایی کامل داشته و در این رهگذر بهره کافی برده است.[۴]

آثار

از وی مجموعه ای از اشعار با عنوان کلیات که به همت سید محمد علی امام، محمدحسین حکمت‌فر، سیدحسین حجازی و محمدرضا سنگری جمع آوری شده اند در دسترس است.

نمونه اشعار

نمونه شعر اول

۱ هم مَه رمضون اُومَّه،قَدِ روزه زَنِسُّوم لِف مَه که گِرَه ،اَی مَهِ جامُندَه ، گِرِسُّم
۲ قرص روزه گِرُفت، بِیخِ گُلیمَه،که یواشیاَ رفتنِ صـحرا وو قَپـِی غَــلَه بِـیـسُّــم
۳ روز ، اَغْذَه درازه که مَری،بَند گِحیفَهاَی روز دراز چی خرِرِنج ف زِی یَه هِرِسُّم
۴ شو اوّل افطار،اَچَن،خَورْدُمَه پَتی ،اُوگِنْدام ، گُشِسِّنْ ، اَ هَفَش جا ، تِرَقِسُم
۵ کیفُم بِدسُم ،روز بِه خِرُم هَرچِی که بینُم اَ رَفتْ وشُدامُون ، سی خِرید ، لِیوَه بِیسُم
۶ دوش ،چارکِ نیم، ماس اَ مَندَل ، مو خِریدُم زَنْدُم کِلِکِی ،یَکِتَه ، کُلْمَکْمَه ، مو لِسُّم
۷ رَفتُم که خِرُم بَحْتیَه ، اَوْ سِی اَبولی هم ده جا سر رَه ، اَ دَس تُشْنی مو نِشِسُّم
۸ ضَحْف اُومَه سیُم ، کُل رَگام یَکْتَه گُشِسِّن هَرچِی خُومَه دام تَکیَه ، آخیرِش سُلُقِسُّم
۹ صَحنُم به زِمین خَورد ، بِیس صَحْنِکَه ، دَه قَل مِنجا تَلبـا ، چِی خـودِ عِیســا مــو چُــکِسُّــم
۱۰ نَمْ،اَی مَه بَعد مُنده،کُجا مو سَر دِرارُوم اَی روزه گِرُفتن ، دِگه والله، مو هِرِسُّم
۱۱ وازه ، آ مناجاتِ رجب ، پا قُلِ دولودَه گز لِفِ ، وَقِی ، اَ سر جا مو پِرِسُّم
۱۲ اَغْذر،حپ تپ کورد،به مناجات که اَجا،او زَند وَزَه به مِی گُش گُلیُم ، خَفَّه بِیسُّم
۱۳ بَس رو رِیَه قی زَنْد،چِه گُمِت یَکْتَه اَ لَرزه چِرْپِی اَشدوم اومَه ، دِگَه ، زَلَمَه بِسُّم
۱۴ آخِر چه گُمِتْ ، اَغْذَه زَه قی ، تا اَسَرِ تخت گِمْبَم به زِمین اومَه ، تو میری قَلَپِسُّم
۱۵ گِیوامه گِرِفتُم ، اَ صداش ، زِیرِ کِلُم قُرص اَ بون ، به دوپِلّی ، سی شَوادونِکَه جِسُّم
۱۶ رَفتُم به شَوادون و گِرِفتُم رَهِ تاله چِی گربه به تَه تال ، یواشی مو تَپِسُّم
۱۷ بعدش ، سی اَزون،پی حَپِلون، دونه گُشیدِش لِف حوشِ خَلَگناز ، اَ بُنگِــش مو رُمِـسـم
۱۸ وَندُم مو، بِزون ، یَکْتَه اَزونَه، اَ اَزونِش وارَس اَ اَزونش ، به شَوَق هَرچِی لِرِسُّم
۱۹ دیدُم شَوَقی نِی ، اَ بَغَل ساعته دیدُم یَه ساعتِ نیم بعدَه ازونش مو نِشِسُّم
۲۰ اوسون زِلِ خرکُش دِگه زَنْد، خونَه نَمُندُم مینِ موتورِ بَس ، لِف لِیْلِی مو سُـلِسُـّم
۲۱ وا ای هَمَه گَرما ف رَه اَهوازَه گِرُفتُم اونجون چه رسیدُم ،دِگَه ،آسودَه بِیسُّم
۲۲ ناهیدی بَسَه، مشتی فِلون،بَدِش مِیایَه دیدی ، که اَخیرش مو چطور ، گُلَشَه،رِسُّم؟

معنی شعر به شرح زیر است.

بیت ۱: باز هم ماه رمضان امد و گرفتار روزه شدم / مانند ماه که (حالت خسوف و ) گرفتگی پیدا می کند ، از این ماه وامانده دُچار گرفتگی شدم.

بیت ۲: روزه بیخ گلویم را محکم گرفت که یواش از رفتن به صحرا و مقدار زیادی غله محروم شدم.

بیت ۳: روز آنقدر دراز است که انگار بند گِحیف است از این روز درازمانند الاغ رِنج زده، از پا افتادم.

بیت ۴: شب اول افطار از بس اب خالی خوردم بخیه های من باز شد و از هفت هشت جا شکافته شد.

بیت ۵: کیفم بدستم و روز (از تاب روزه و هوس ) هرچیزی را که میبینم میخرم و از رفت امد هایمان برای خرید دیوانه شده ام.

بیت ۶: دیروز سه ربع ِ کیلو ماست از مندل(محمدعلی) خریدم (یادم نبود که روزه هستم ) انگشتی (درون ماست) زدم (سرازیر شد) یمباره تا آرنجم را لیسیدم.

بیت ۷: رفتم که از سید ابولی (ابوالقاسم) شیر برنج بخرم در راه ده جا از دست تشنگی من نشستم.

بیت ۸: ضعف آمد برایم و تمام رگهایم باز شد هرچه خود را به جایی تکیه دادم ، عاقبت لیز خوردم (و افتادم).

بیت ۹: بشقابم به زمین خورد و ده تیکه شد (و ) وسط گل و لای ها ، درست مثل (چوب بازی) عیسا فرو رفتم.

بیت ۱۰: نمی دانم از این ماه به میراث مانده ، به کجا سر در بیاورم ،از این روزه گرفتن به خسته شده ام.

بیت ۱۱: باز (بدتر اینکه ) از مناجات رجب در (محل) قل دولو ده متر مانند جغد از سر جایم پریدم.

بیت ۱۲: انقدر تقلای حمله گونه بهبرای خواندن مناجت کرد که به جای او وَزَه به گلوی من زد و من خفه شدم.

بیت ۱۳: بس (روی ) لبه دیوار داد زدچه بگویمت که یکباره از ترس صدای عطسه ام امد و دیگر زهره ام را انداختم.

بیت ۱۴: اخر چه بگویمت انقدر داد زد ، تا از سر تخت صدای به زمین افتادنم بلند شد و تو بمیری ، وارونه افتادم.

بیت ۱۵: از صدای او گیوه هایم را محکم به زیر بغلم گرفتم و از پشت بام دو پله یک پا به طرف شوادون فرار کردم.

بیت ۱۶: به شوادون رفتم و راه تال را در پیش گرفتم و مانند گربه ای آهسته در انتهای تال تپیدم (جای گرفتم).

بیت ۱۷: بعد از این همه (تدابیر) دهانش را برای اذان حمله وار باز کرد و من مانند خانه ای که درحال خراب شدن است از اذانش فرو ریختم.

بیت ۱۸: یکباره از اذان او ،اذان (موت) خودم را به زبان جاری ساختم همینکه ادانش تمام شد به هرچه به دمیدن شفق نگریستم.

بیت ۱۹: دیدم خبری از شفق نیست به ساعت بغلم نگاه کردم و یک ساعت و نیم بعد ازاذانش نشستم.

بیت ۲۰: انوقت زل خرکش (ستاره صبحگاهی) دمید و دیگر خانه نماندم و و مانند مارمولکی بداخل موتور بس یا ماشین وانتی خزیدم.

بیت ۲۱: با این همه گرمی راه اهواز را در پیش گرفتم و انجا که رسیدم دیگر اسوده شدم.

بیت ۲۲: ناهیدی دیگر بس است مشهدی فلانی بدش می اید (ولی) دیدی که آخرش من چطور، پنبه هایش را رشته کردم؟

نمونه شعر دوم

دو لُتَّه پِیْ یَکـِدُوْ کُوْرْدِنْ قِصّه یِکِیْ رٰاسپٰا یِکِیْشُونْ بیـٰدْنِسَّه
اُوو ٰانْ کِ نِسَّ بیدَ بَرْ سَرِ پٰاشْسَرِ نُونِشْ کُتِیْ دیدُومْ حَریسَه
اُوو ٰانْ کِ بیدَ رٰاسْپا یَ خییارِیْ دَسِشْ دیدُمْ بِنـٰارِسْ وَر کَنیسَه
دُ تـٰاشُونْ لُخْتُوْ عُرْیُونْ زُونِ لُتَّه سَرِ شُونِ دُتـٰا شُونْ بیٰدْ دُکیسَه
یِکِیْشُونْ کیسَنِشْ پُرْ نُونِ تِکْ تِکْ یِکِیْشُونْ گُفْ مُ تٰیسَمْ پُل بییِسَّه
یِکِیْشُونْ گُفْ فَلُمْ مُ نوُنِ سُوْزی یِکِیْشُونْ گُفْ فَلُمْ نُونُو حَلیسَه

معنی:

١ دو تن که هر دو زبانشان لکنت داشت،با هم سخن می گفتند،یکی ایستاده و دیگری نشسته بود.

٢ آنکه نشسته بود روی پای خود[نان داشت]که روی آن کمی حلیم دیدم.

٣ آنکه ایستاده بود خیاری در دست داشت،و دیدم که بر خر پشتک تکیه داده بود.

٤ هر دو لُخت،با زبان الکن،بر شانه ی هر دو،دو کیسه بود.

٥ یکی از آن دو،کیسه اش پر از تکّه نان بود،یکی از ایشان گفت((من کیسه ام پر شده است.))

٦ یکی از آن ها گفت((من نان با تُربچه می خورم))،یکی از ایشان گفت((من نان و هریسه میخورم.))

پانویس

  1. «شرح حال ناهیدی». سایت صبح ملت نیوز.
  2. «ملا محمدتقی ناهیدی دزفولی».
  3. «ناهیدی شاعر ممتاز دزفولی».
  4. «محمد تقي ناهیدی دزفولی». دست نوشته ها و نوسروده های فائزه کثیری.