شاهرکن الدین (زیارتگاه)
شاهرکن الدین | |
---|---|
نام | شاهرکن الدین |
اطلاعات اثر | |
کاربری | آرامگاه |
دیرینگی | دوره تیموری |
دورهٔ ساخت اثر | دوره قاجار |
اطلاعات ثبتی | |
شمارهٔ ثبت | ۱۳۷۷ |
تاریخ ثبت ملی | ۲ خرداد ۱۳۵۶ |
اطلاعات بازدید | |
امکان بازدید | دارد |
سید عبدالله داعی دزفولی | |
---|---|
زادهٔ | ۱۱۲۴ شمسی دزفول |
درگذشت | ۱۲۱۹ شمسی دزفول |
مدفن | کرناسیون |
پیشه | عالم و ادیب |
بابا رکن الدّین ولی معروف به شاهرکن الدّین، عارف و زاهد قرن هشتم هجری قمری بوده است. نامش سید علی فرزند سیّد بهاالدّین که در زمانه خودش معروف به کر بابا بوده است. این زاهد در سال ۷۹۵ هجری قمری که امیر تیمور گورکانی از طریق خرم آباد به دزفول می آید که به قصد سرکوبی شاه منصور از سلسله آل مظفر از طریق شوشتر به شیراز برود اورا ملاقات نموده و محققاٌ در آن موقع اواخر عمر وی بوده است. و نیز گفته اند که محلٌ عبادت او بیشتر در یکی از کهف های دره دزفول بوده است .
زندگینامه
آنچه مردم دزفول و شوشتر می گویند چنین است که سیٌد اهل شیراز بوده در هجده سالگی در اثر خوابی که می بیند به خوزستان و لرستان آمد، سپس به عراق عرب سفر نموده و به سامرا می رود دو سال در آنجا اقامت نموده سپس جهت تبلیغ و ارشاد به دزفول می رود. می گویند برادری نیز داشته که در شوشتر مقیم بوده. ایشان مانند اکثر عرفا کسب یدی نیز داشته و کسب یدی او را از احتیاج به غیر معاف نموده شغل زرگری بوده است.[۱]
سید عبدالله داعی دزفولی در کتاب تذکره الاخیار و مجمع الابرار که در سال ۱۲۴۲ هجری قمری نگاشته شده درباره شاهرکن الدّین می نویسد:
«دیگر از بقاع الخیر محوطه ولایت کاشف اسرار غیبی و واقف اشارات لاریبی السیٌد الجلیل زبده السالکین و مرکز العارفین ملقب به شاهرکن الدین که در قسمت شرقی محله صحرابدر مشرقی از محلات نعمتی خانه دزفول واقع شده سالکی است در مسال سیر، کامل عیار و عارفی است در معارف شهود و ایقان، واقف هر گونه اسرار، همت عالی نهمتش دست از تعلقات ناپایدار دنیای فانی کشیده و دامن از احکام و زخارف این سراچه غرور برچیده اسم شریفش سید علی و شاهرکن الدٌین لقب اوست که لقب به منزله اسم علم شده است نسب شریفش به چهارده واسطه به حضرت امام موسی بن جعفر صلوات الله علیه و علی آبائه و اولاد الاطهار من ملک الاکبر منتهی می شود چون در استیلای تقیٌه هر یک از اولاد معصومین به هرجا که می بودند ببلیه تقیه گرفتار بودند برای دفع ضرر لابد و ناچار اسم خود را در هر جا و هر مکان تغییر و به خواجه یا شیخ بابا و امثال اینها خود را می نامیدند لذا سیّد مزبور به هر جا که وارد می شد خود را به اسم جدیدی موسوم می ساخت مجملی از احوال خیر مآلش اینکه مدّتی خفیف در فارس متوطّن بود بعد احوالاتش در انجا ظاهر می شد و پاره ای امور خارق العاده از او به ظهور می رسید از آنجا فرار و در میان لرستان فیلی می آید و اسم را تغییر می دهد خود را به کر بابا مسمّی می گرداند بعد که باز احوالاتش بروز و ظهور می نماید از آنجا فرار و به دزفول می آید.
در کتابی که از تألیفات ابن بزار است مسطور است که امیر کبیر صاحب قرآن امیر تیمور گورکان انار الله برهانه دو مرتبه به دزفول وارد شده مرتبه اول شاهرکن الدین را ملاقات می نماید و امیر را از او خوش می آید و بعضی کرامات از او مشاهده می نماید.
در سفر ثانی که امیر به دزفول وارد می شود احوال سیّد مزبور را می پرسد. معروض می دارند که سیّد وفات یافته، لهذا از برای پسرش سیّد حسین مزرعه مشهور به سه کناران و مزرعه دیگر مشهور به هزار سی، از برای او اخراجاتش و تعمیر بقعه و روشنایی عمارات او، امر می فرماید و همان مزارع الی الآن در دست اولاد سیّد حسین که الآن سلسله جلیله سادات عالی درجات ، از نسل اویند ، بلامانع چنانکه بوده و هست و خواهد بود.»
پانویس
- ↑ تحقیق، بی نام. بقعه های متبرکه دزفول.