كُلّو: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
كُلّو لغتی است (kollow) به معنای ملخ و این شامل هر ملخی از جمله ملخ مهاجم است که بصورت گله ای به مزارع حمله می کند. ملخ های بومی دزفول سبز و کوچک هستند ولی کماکان آفت زراعت ها به حساب می آیند. | '''كُلّو''' لغتی است (kollow) به معنای ملخ و این شامل هر ملخی از جمله ملخ مهاجم است که بصورت گله ای به مزارع حمله می کند. ملخ های بومی دزفول سبز و کوچک هستند ولی کماکان آفت زراعت ها به حساب می آیند. | ||
==ضرب المثل == | ==ضرب المثل == | ||
''تخم کلو کُرکه تخم کُرک مشدرکه'' به معنای تخم ملخ کوچک است و تخم کوچک مشک را پاره می کند. در مواردی به کار می رود که فرزند از پدر و مادری کلاش تر و خبیث تر باشد. معادل فارسی ندارد و نردیکترین ضرب المثل به آن شاید ''تره به تخمش میره حسنی به باباش'' باشد. به این خاطر به شفیره ملخ [[مشدرک]] به معنای مشک پاره کن گفته می شود که ملخ های | ''تخم کلو کُرکه تخم کُرک مشدرکه'' به معنای تخم ملخ کوچک است و تخم کوچک مشک را پاره می کند. در مواردی به کار می رود که فرزند از پدر و مادری کلاش تر و خبیث تر باشد. معادل فارسی ندارد و نردیکترین ضرب المثل به آن شاید ''تره به تخمش میره حسنی به باباش'' باشد. به این خاطر به شفیره ملخ [[مشدرک]] به معنای مشک پاره کن گفته می شود که ملخ های مهاجم و بومی دزفول از قدیم در شفیرگی پاهای خارداری داشته اند که می توانسته مشک را پاره کند. به آنها ''کلو شمشیری'' نیز می گفته اند.<ref>نقل قول از امیر شارونی</ref> | ||
==پانویس== | |||
[[رده:واژگان دزفولی]] | [[رده:واژگان دزفولی]] | ||
[[رده:جانوران]] | [[رده:جانوران]] |
نسخهٔ ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۳۸
كُلّو لغتی است (kollow) به معنای ملخ و این شامل هر ملخی از جمله ملخ مهاجم است که بصورت گله ای به مزارع حمله می کند. ملخ های بومی دزفول سبز و کوچک هستند ولی کماکان آفت زراعت ها به حساب می آیند.
ضرب المثل
تخم کلو کُرکه تخم کُرک مشدرکه به معنای تخم ملخ کوچک است و تخم کوچک مشک را پاره می کند. در مواردی به کار می رود که فرزند از پدر و مادری کلاش تر و خبیث تر باشد. معادل فارسی ندارد و نردیکترین ضرب المثل به آن شاید تره به تخمش میره حسنی به باباش باشد. به این خاطر به شفیره ملخ مشدرک به معنای مشک پاره کن گفته می شود که ملخ های مهاجم و بومی دزفول از قدیم در شفیرگی پاهای خارداری داشته اند که می توانسته مشک را پاره کند. به آنها کلو شمشیری نیز می گفته اند.[۱]
پانویس
- ↑ نقل قول از امیر شارونی