علم عباس: تفاوت میان نسخه‌ها

مختصات: ۳۲°۲۲′۳۹″شمالی ۴۸°۲۳′۴۹″شرقی / ۳۲٫۳۷۷۶۱۳۶۰۹۶۶۹۷۱°شمالی ۴۸٫۳۹۷۰۵۶۷۲۳۸۷۸۵۳۵°شرقی / 32.37761360966971; 48.397056723878535
از دزفول ویکی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''علم عباس''' محلی  است در منطقه  صحرابدر مشرقی، در کوچه ای منشعب از خیابان شهید محمد منتظری، بنام کوچه ی علم عباس و آن منزلی  است که  علم عباس در آنجا نگهداری میشود.
{{coord|32.37761360966971|48.397056723878535|type:landmark|display=title}}


==حکایت==
{{جعبه اطلاعات جای‌های تاریخی ایران
| نام              = علم عباس
| روی‌نقشه          = آری
| عرض‌جغرافیایی    =
| طول‌جغرافیایی    =
| تصویر            = علم عباس.jpg
| اندازه تصویر    = 250
| عنوان تصویر      =
| استان            =
| شهرستان          =
| بخش              =
| نام محلی        =
| نام‌های دیگر      =
| نام‌های قدیمی    =
| نوع بنا          =
| سال‌های مرمت      =
| کاربری          = حسینیه
| کاربری کنونی    =
| دیرینگی          =
| شماره ثبت        =
| تاریخ ثبت ملی    =
| دوره ساخت اثر    =
| بانی اثر        =
| مالک اثر        =
| مالک فعلی اثر    =
| شماره ثبت یونسکو =
| تاریخ ثبت یونسکو =
| امکان بازدید    =
| شماره تلفن      =
| وبگاه            =
| پانویس          =
}}
 
'''عَلَم عباس''' (alame abbas) محلی  است در منطقه  صحرابدر مشرقی، در کوچه شباهنگ (کوچه علم عباس) منشعب از خیابان منتظری (ششم بهمن)، که بصورت حسینیه درآمده است و شی متبرکی موسوم به ''علم عباس'' در آنجا نگهداری می شود.
 
==داستان علم عباس==


نقل میکنند که حدود ۲۰۰ سال پیش ، خرمنهای گندم یکی از زراعت کاران که احتمالا حوالی زمینهای  اطراف شاخراسون باشد، خود بخود برکت و ازدیاد  پیدا می کند. موقع جدا کردن کاه از گندم متوجه می شوند که یک شیئ نسبتا سنگین و براق به زمین می افتد، نمی دانند آن شیئ چه چیزی است، به هر حال آن را به همراه گندمها به خانه می آورند و در انبار می گذارند  که بعدا آن را نشان بدهند  که ببینند چیست.
نقل میکنند که حدود ۲۰۰ سال پیش ، خرمنهای گندم یکی از زراعت کاران که احتمالا حوالی زمینهای  اطراف شاخراسون باشد، خود بخود برکت و ازدیاد  پیدا می کند. موقع جدا کردن کاه از گندم متوجه می شوند که یک شیئ نسبتا سنگین و براق به زمین می افتد، نمی دانند آن شیئ چه چیزی است، به هر حال آن را به همراه گندمها به خانه می آورند و در انبار می گذارند  که بعدا آن را نشان بدهند  که ببینند چیست.
خط ۹: خط ۴۴:
از آن به بعد برای آن علمک و پنجه ای  می سازند و تیکه ی کلاه خود را روی آن نصب می کنند و در محفظه ی مزین و مشبکی در آن محل نگهداری  می شود  و مردم ضمن نذورات  بسیار ،برای مراد گیری ،تیکه پارچه های تور نازک  سبز رنگی به مشبکها  ی آن  گره میزنند،اگر بعد از چند روز این گره ها  باز شده باشد ،نشانه آن است  که آن شخص  مرادش برآورده خواهد شد.
از آن به بعد برای آن علمک و پنجه ای  می سازند و تیکه ی کلاه خود را روی آن نصب می کنند و در محفظه ی مزین و مشبکی در آن محل نگهداری  می شود  و مردم ضمن نذورات  بسیار ،برای مراد گیری ،تیکه پارچه های تور نازک  سبز رنگی به مشبکها  ی آن  گره میزنند،اگر بعد از چند روز این گره ها  باز شده باشد ،نشانه آن است  که آن شخص  مرادش برآورده خواهد شد.


چگونگی باز شدن این گره ها تا کنون برکسی معلوم نشده است. خانم متصدی خانه علم عباس می گفت: هر بامداد که من برای اقامه نماز صبح قفل در این سالن را که تنها در ورودی آن است  باز می کنم می بینم تعدادی  از این گره ها باز شده  و روی فرش ها افتاده اند. والله اعلم.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی= http://dezfeeli.blogfa.com/post/31|عنوان= علم عباس| ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی= }}</ref>
چگونگی باز شدن این گره ها تا کنون برکسی معلوم نشده است. خانم متصدی خانه علم عباس می گفت: هر بامداد که من برای اقامه نماز صبح قفل در این سالن را که تنها در ورودی آن است  باز می کنم می بینم تعدادی  از این گره ها باز شده  و روی فرش ها افتاده اند. والله اعلم.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی= http://dezfeeli.blogfa.com/post/31|عنوان= علم عباس| ناشر = وبلاگ دزفول شهر من |تاریخ = |تاریخ بازبینی= }}</ref>


==پانویس==
==پانویس==


[[رده:باورهای عامیانه]]
[[رده:باورهای عامیانه]]
[[رده:مکان ها]]

نسخهٔ ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۲۶


علم عباس
علم عباس.jpg
نامعلم عباس
کاربریحسینیه

عَلَم عباس (alame abbas) محلی است در منطقه صحرابدر مشرقی، در کوچه شباهنگ (کوچه علم عباس) منشعب از خیابان منتظری (ششم بهمن)، که بصورت حسینیه درآمده است و شی متبرکی موسوم به علم عباس در آنجا نگهداری می شود.

داستان علم عباس

نقل میکنند که حدود ۲۰۰ سال پیش ، خرمنهای گندم یکی از زراعت کاران که احتمالا حوالی زمینهای اطراف شاخراسون باشد، خود بخود برکت و ازدیاد پیدا می کند. موقع جدا کردن کاه از گندم متوجه می شوند که یک شیئ نسبتا سنگین و براق به زمین می افتد، نمی دانند آن شیئ چه چیزی است، به هر حال آن را به همراه گندمها به خانه می آورند و در انبار می گذارند که بعدا آن را نشان بدهند که ببینند چیست.

صاحب گندم ها فردا که میخواهد به انبار برود ،می بیند مقداری از گندمها از روی دیوار به بیرون ریخته ،تصور میکند دزد به انبار زده ،ولی می بیند درها همه قفل است و انبار از فرط زیادی سر ریز کرده است. پیش خود فکر می کند که شاید وجد این فلز براق باعث برکت گندمها شده باشد، آن را به افراد بزرگی نشان می دهد و به چند زرگر منجمله شخصی بنام حاج محمود زرگر ، می برد معلوم میشود که این فلز براق تیکه ای از بالای کلاه خود حضرت ابوالفضل العباس است و میگویند احیانا نوشته هایی هم روی آن فلز مشاهده کرده اند.

از آن به بعد برای آن علمک و پنجه ای می سازند و تیکه ی کلاه خود را روی آن نصب می کنند و در محفظه ی مزین و مشبکی در آن محل نگهداری می شود و مردم ضمن نذورات بسیار ،برای مراد گیری ،تیکه پارچه های تور نازک سبز رنگی به مشبکها ی آن گره میزنند،اگر بعد از چند روز این گره ها باز شده باشد ،نشانه آن است که آن شخص مرادش برآورده خواهد شد.

چگونگی باز شدن این گره ها تا کنون برکسی معلوم نشده است. خانم متصدی خانه علم عباس می گفت: هر بامداد که من برای اقامه نماز صبح قفل در این سالن را که تنها در ورودی آن است باز می کنم می بینم تعدادی از این گره ها باز شده و روی فرش ها افتاده اند. والله اعلم.[۱]

پانویس

  1. «علم عباس». وبلاگ دزفول شهر من.